ظهر عاشورا هم گذشت...
ديگه اشكها خشك شده بود و هيئتها ساكت شده بودند، ما هم داشتيم آماده مي شديم بيريم نماز بخونيم.
بعد از نماز، يكي از رفقا كه عمرشو توي مقاتل حضرت ابا عبدالله (عليه السلام) گذاشته شروع كرد به صحبت كردن. صحبتاش واسه من خيلي قشنگ بود ، گفتم شايد شما هم خوشتون بياد؟! اگه اينجوري منم دعا كنيد:
البته قبل از اينكه حرفا مو بنويسم اول بگم كه همه اين صحبتها با سند بيان شد و لي من چون ننوشتم يادم رفت و اگه جايي موردي بود كه سئوالـي داشتيـد بهـم بگيـد منـم ميـرم مي پرسم انشَاء الله بتونم جواب بدم
عزيزان فلسفه اينكه بعد از ظهر عاشورا ديگه همه آروم ميگيرن ميدونيد واسه چيه؟
آدم ها وقتي ناراحت ميشن اول چهره شون برافروخته ميشه، وقتي شدت ناراحتي بيشتر ميشه، آدم بغضش ميگيره و يواش يواش گريه ميكنه اما وقتي يه مصيبتي يه دفعه به آدم وارد ميشه و خيلي دردناكه، آدم يه دفعه مات و مبهوت ميشه...
عاشورا رو ميشه به دو قسمت تقسيم كرد :
1- قبل از ظهر 2- بعد از ظهر
قبل از ظهر عاشورا مخصوص رشادت و شهادت اصحاب اباعبدالله(عليه السلام) هست و تا ظهر عاشورا همه اصحاب غير از بني هاشم به شهادت ميرسند اما بعد از ظهر عاشورا نوبت به بني هاشم ميرسه كه خودشونو فداي ولايت كنند...واسه همين ميگن از ظهر به بعد آدما مات و مبهوت ميمونن چرا كه لحظـه لحضـه به شهادت سيدالشهداء (عليه السلام) نزديك تر ميشه و براي يه بچه شيعه چيزي سنگين تر از اين نيست...
اما شنيدين كه ميگن عاشورا هر سال تكرار ميشه ؟؟!!
مي دونيد فلسفه اين كلام، ريشه در روايات داره؟!
روايات است كه در روز عاشورا تمام انبياء و اولياء و اوصياء و ائمه اطهار(عليهم السلام) گرد هم آمده و نظاره گر واقع ميگردند. از آنجا كه هر كدام ظرف وجودي خويش را دارند لذا يكي يكي تا پر شدن ظرفشان نظاره ميكنند و سپس از حيات مي روند تا آنجا كه فقط انبياء و ائمه اطهار ميمانند...
ايشان نيز به همين منش شاهد اين مصيبت ميشوند و جان مي بازند تا آنجا كه نوبت به وجود نازنين ولي عصر حضرت حج ابن الحسن العسكري (روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء) مي رسد...
((دوستان ميدانيم كه سخت ترين لحضه هر انساني لحضه سكرات است تا آنجا كه در روايات آمده است خداوند تمام گناهان مومن را با جان دادن او مي بخشد))
آري در روايت آمده است كه حضرت ولي عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) در اين لحظات محكوم به نگاه كردن واقعه تا منتها مي شوند!!! و آنقدر بر حضرتش سخت ميگذرد كه ايشان چندين بار به سكرات ميروند ولي به امر الهي مجدداً نظاره گر ميگردند تا شهادت ابا عبدالله الحسين(عليه السلام)
روايت است كه حضرت در اينجا مي فرمايند به شيعيان من بگين براي فرجم دعا كنند.
آخه ميدونيد بچه ها ديدن اين مصيبت واسه ما كشنده است چه برسه به فرزند نازنين فاطمه (سلام الله عليها)
حال ما چه كنيم؟؟؟
پيشنهادي ميدهم كه بيائيم از اين به بعد در اين لحظات تا انتهاي شب به مولا تسكين دهيم و براي فرجش دعا كنيم!!! چطور؟؟؟
هر كار خيري: صلوات ، سلام، لعن دشمنان، همه و همه را نثار آن بزرگوار كنيم تا بلكه آنها جمع گردند و براي حضرتش به اندازه سر سوزني تسكين ببخشند.
به قول يكي از رفقا نهايت اينكه بگوئيم : (( آقا جان خدا صبرت بده))
پس بيائيد ما نيز شروع كنيم و ايشان را همراهي كنيم...
الا لعنة الله علي القوم الظالمين من الاولين الي قيام يوم الدين
السلام علي الحسين(عليه السلام) و انصار دينه